از ورود اولین ماشین به خاک ایران بیش از 120 سال میگذرد. دورانی که دُرشکه و چهارپایان حرف اول را در حملونقل میزدند. ورود خودرو برای مردمان آن زمان آنقدر عجیب بود که آن را کالسکه آتشین نامیدند. بهمرورزمان با ورود آهسته تکنولوژی به ایران، صنعت خودرو نیز دستخوش تغییراتی شد. بهطوری که امروزه خودروهای تولید داخل، بیشترین فراوانی را در کوچه و خیابانهای اطرافمان دارند. با پیشرفت روزافزون علم و تکنولوژی در دنیا، خودروهایی که امروزه تولید میشوند، دستکمی از یک سفینه فضایی ندارند!
پیشرانههای قدرتمند، ظاهر فوقالعاده، هندلینگ بینظیر، آپشنهای رفاهی جذاب؛ همه و همه باعث شده که رقابت دیوانهواری بین کمپانیهای تولید خودرو در سراسر جهان شکل بگیرد. اما خودرو های قدیمی و کلاسیک هنوز هم کشتهومرده های خاص خودش را دارد. شیفتگان خودروهای کلاسیک که عاشق ماشینبازی هستند، بهنوعی با خودروی خود زندگی میکنند و مثل یک فرزند از ماشینشان مراقبت میکنند. امروز در مجله همتایر قرار است باهم نگاهی نوستالژی به محبوبترین خودروهای 50 سال گذشته ایران داشته باشیم، این مقاله شما برای چند دقیقه به حال و هوای کلاسیک آن روزها خواهد برد!
در نگاه اول به یک ماشین کلاسیک اولین چیزی که نگاهتان را مسحور خود میکند، طراحی چشمنوازی که تا عمق روح هنری شما نفوذ میکند. طراحی بسیار دقیق و شیکی که برای چند ثانیه هم که شده شما را مبهوت خود میکند و جای هیچ حرف و حدیثی برای نقد باقی نمیگذارد. شاید از لحاظ آیرودینامیکی و هزار دلیل فنی دیگر حتی این طراحیها اشتباه باشد؛ اما قطعا نمیتواند زیبایی آن را تحت تاثیر قرار دهد و این چیزی است که یک ماشینباز را به اغنا میرساند. عشق به ماشین بازی در هر فرهنگ و کشوری رایج بوده، بیایید تا با هم جذابترین آنها، در نیم قرن گذشته ایران را زیر و رو کنیم.
مطلب پیشنهادی: معرفی جذاب ترین آپشن های خودرو! قسمت ۱
10. بیوک اسکای لارک، آمریکاییِ با پرستیژ!
چکاوک ایرانی یا بیوک اسکای لارک یکی از نوستالژیهای زمان خودش بوده که طرفداران خاص خودش را داشته، بیوک را هرکسی سوار نمیشده در زمان خودش یک خودروی خاص و بهروز بوده که حتی تماشای تصویر آن نیز هر رانندهای را مجاب میکند که حتی برای یکبار هم داخل اتاق این غولپیکر آمریکایی بنشیند. طراحی بدنه عضلانی و درشت هیکل بیوک با چراغهای گرد و بزرگ ظاهری جذاب و البته مغرورانه به ماشین داده که اصالت را به زیبایی هرچه تمامتر به نمایش میگذارد.
بیوک اسکایلارک آمریکایی از سال 1356 تا 1359 و بعد از انقلاب اسلامی از سال 1364 تا 1368 در ایران تولید میشد و به بیوک ایران معروف بود. این خودرو پلتفرم مشابهی با شورلت نوا دارد، اما پیشرانه هشت سیلندر ۵.۷ لیتری قدرت مضاعفی به بیوک میدهد. از بیوک بهعنوان ماشین فرار هم یاد میشد. بیوک ایران در هر صد کیلومتر ۱۸ لیتر بنزین میسوزاند و شلنگ بنزینش رسما به جیب شما وصل بود!
از نقاط ضعف این خودرو باید به مصرف سوخت بسیار بالا و ابعاد بزرگ بیوک اشاره کرد. قطعا کنترل اسکایلارک با حدود 5 متر طول و 2 متر عرض در خیابانهای تنگ و تاریک درونشهری و قدرت بالای موتور و مصرف متوسط 15 لیتر در هر صد کیلومتر کار راحتی نیست. پر واضح است که مشتری آن نیز نمیتواند هرکسی باشد! نکته بارز دیگر در طراحی ظاهری اسکای لارک وجود لوگو سه رنگ بیوک بر پیشانی کاپوت و سه شکاف عرضی بر گلگیرهای جلو است که بهعنوان یک نماد انحصاری در محصولات بیوک استفاده شده تا تفاوت و اصالت خود را با برادر دیگرش در یک نگاه نشان دهد.
از دیگر نکات قابلتوجه، میتوان به آپشنهای کاربردی و بهروز بیوک شامل: شیشه بالابرهای برقی، قفل مرکزی، فرمان هیدرولیک، ترمز دیسکی دوجداره در جلو به همراه سیستم کمکی بوستر، سیستم تهویه مطبوع، سیستم رادیو پخش، جعبهدنده اتوماتیک، شیفتر کنسولی، داشبورد طرح چوب، تنوع رنگآمیزی داخلی و خارجی قابلتوجه، فن ضد بخار شیشه عقب مجهز و بهصورت فابریک فاقد آینه جانبی سمت شاگرد و بشکن فرمان «تنظیم زاویه و ارتفاع غربیلک فرمان» اشاره کرد.
9. ژیان، ریش سفید با اصالت
این کوچولوی دوستداشتنی که توسط شرکت سیتروئن پا به عرصه گذاشت که بیشتر توسط پدرانمان شناخته شده است. این فرانسوی جمعوجور که از اواخر دهه 1340 تا سال 1361 در شرکت سهامی داخلی تولید اتومبیل «سایپا» تولید میشد. ژیان در واقع رقیب پیکان بود که محصول ایران خودرو بود؛ ژیان برای سالهای سال در یک مدل و بهصورت سواری هاچبک تولید میشد؛ اما پس از سال 1353 تصمیم به تنوع تولید در آن گرفته شد و در مدلهای وانت این خودرو با نام “ژیان مهاری” و “ژیان پیکاپ” «وانت اتاقدار» تولید شد. این خودرو بر پایه مدل مشهور سیتروئن ۲CV بوده و ۱٫۹ میلیون دستگاه از آن تولید شده است.
مینی شوالیه فرانسوی در اولین عرضه در ایران به قیمت ۱۲ هزار تومان به فروش رفت، درحالیکه قیمت فروش پیکان ۱۷ هزار تومان بود. پایین بودن حجم و قدرت موتور ژیان باعث شده بود که این خودرو در سربالاییها کم بیاورد به همین دلیل خانوادههایی که وضع مالی بهتری داشتند، پیکان را به ژیان ترجیح میدادند علیالخصوص اینکه ژیان برای سفرهای بیرون از شهر مناسب نبود.
برجستهترین ویژگی مثبت ژیان، سیستم تعلیق منحصربهفرد این خودرو بود که در مقایسه با تکنولوژی وقت آن زمان، بینظیر بود. سیستم تعلیق این خودرو هیدرونیوماتیک و بهصورت دو استوانه است که در زیر خودرو بهصورت طولی قرار دارد. در واقع نوعی کمکفنر که بهصورت طولی در زیر خودرو قرار میگیرد و بهجای عملکرد عمودی بهصورت افقی کار میکند! ضربهگیر هم یک واحد مجزاست. با وجود مزایای ژیان تولید این خودرو پس از سال 1357 بهتدریج متوقف شد و سایپا، پی کِی یا رنو 5 را جایگزین این خودرو کرد. پس از آن نیز پراید جایگزین رنو 5 شد.
بهخاطر استفاده از همین سیستم تعلیق، سواریِ ژیان در موانع و دستاندازها تا بیش از حد نرم و راحت بود و از تکانهای شدید خودرو در عوارض جاده خبری نبود. ویژگی منحصربهفردی که پیکان آن را نداشت! بد نیست این نکته را بدانید که یک مهره در این سیستم تعلیق شگفتانگیز وجود دارد که با شل و سفت کردن «بهصورت دستی» میتوان ارتفاع خودرو را تنظیم کرد که البته این آپشن با سیستم تعلیق هیدرونیوماتیک مشهور سیتروئن اشتباه گرفته میشود. از مشهورترین تبلیغاتی که برای ژیان استفاده میشد این بود که ژیان هرگز چپ نمیکند.
8. نیسان پاترول، قدرتمند لعنتی
پس از پایان جنگ جهانی دوم بود که خودروسازان متوجه شدند که خودروهای دو دیفرانسیل منحصرا کاربرد نظامی یا کشاورزی ندارند و پس از عرضه، با استقبال بینظیر مردم و ماشین بازان روبرو شدند که به خودیِ خود باعث تولید انبوه ماشینهای دو دیفرانسیل شد. پاترول نیز از این قائده مستثنا نبود و پس از تولید و ورود به بازار، فروش آن مثل بمب منفجر شد. البته نیسان پاترول کپی مستقیمی از جیپهای آمریکایی نظیر بنتم «Bantam» یا ویلیز «Willys» بود که در طول جنگ در جبههها به غنیمت گرفته شده بود. جالب آن که هر دو خودرو از سال 1951 روانه خط تولید شدند.
نیسان پاترول در 6 نسل تولید و به بازار عرضه شد. نسل سوم آن یعنی سری 160 آشناترین ورژن آن برای ما ایرانیها است. سری 160 در سال 1980 روانه خط تولید شد که آغازگر سری مردمی پاترول بود. سری 160 برای اولینبار از پیشرانه چهارسیلندر 2.4 لیتری در کنار نمونه 4.0 لیتری سری P40 بهره گرفت که هر دو نسخه از سوی پارسخودرو در بازار ایران ارائه شد. برای ما ایرانیها پاترول قرمز رنگی که در سریال خط قرمز آرزوی جوانان دهه هفتاد بود، هنوز هم از یاد نرفته است. همین امروز هم اگر به داخل شهر سر بزنید، چند نسخه از آن را خواهید دید.
در بحث امکانات رفاهی و ایمنی نیز باید گفت که نیسان پاترول بهعنوان یک خودروی قدیمی حرفی برای گفتن در این قسمت ندارد. طراحی کابین نیسان پاترول بسیار ابتدایی است و یک غربیلک فرمان دو پر و داشبورد افقی بسیار ساده در آن دیده میشود. پشت آمپرهای معمولی و کنترلرهای آنالوگ برای تنظیم سیستم تهویه مطبوع همگی نشاندهنده این است که با خودرویی از نسلهای قبل سروکار داریم و به جز امکانات بنیادین یک اتومبیل نظیر بخاری، سیستم پخش صوتی، فرمان هیدرولیک و کولر «از ۱۳۷۰ به بعد» مورد خاصی از لحاظ آپشن در آن به چشم نمیخورد.
پاترول به عنوان یک خودرو شاسیبلند محصولی متعادل و متناسب نیازهای شهری خانوادگی و نسل جوان در دهه هفتاد به شمار میرفت؛ در عین حال پاترول سواران میتوانستند از آن، جهت آفرود نیز به راحتی استفاده کنند. توان آفرودنوردی عالی، عملکرد مطلوب گیربکس و سیستم چهار چرخ محرک، کابین جادار، تعمیرات نسبتا ساده پیشرانه و گیربکس و فراوانی قطعات یدکی از مزایای این خودرو به شمار میروند. مصرف سوخت بسیار بالا، طراحی ظاهری و داخلی بسیار ساده و سیستم تعلیق خشک در زمره معایب این خودرو به حساب میآیند.
حتما بخوانید: وحشی و خشن اما لذتبخش؛ آفرود!
7. فولکس قورباغهای، پیرمرد مغرور
فولکس واگن بیتل یکی دیگر از خودروهای نوستالژیکی است که در دهه چهل لاستیکهایش به خاک ایران رسید و خیلی زود به یکی از پرفروشترینها در تاریخ خودرویی ایران تبدیل شد. این خودروی نُقلی که در کشورهای دیگر با نامهای باگ «کفشدوزک» و بیتل «سوسک» نیز معروف است؛ در ایران، با نام فولکس قورباغهای شناخته میشود و در برههای بهعنوان خودروی پلیس و شهربانی مورداستفاده قرار میگرفت.
فولکس واگن بیتل که در همه ادوار فروش خوبی را تجربه کرده، همیشه هم اینقدر دوستداشتنی نبوده است. چراکه در واقع، بیتل نتیجه طرح ادولف هیتلر برای ساخت یک ماشین مطمئن و ارزان برای خانوادههای زحمتکش آلمانی بود تا توانایی خرید آن را داشته باشند. آدولف هیتلر شخصا کارخانه فولکس واگن را در شهر فالرزلیبن آلمان افتتاح کرد. هنوز تعداد زیادی از این اتومبیل تولید نشده بود که به علت درگیری آلمان در جنگ جهانی، کارخانه شروع به تولید نسخههای نظامی آن کرد.
همه جوانهای قدیمِ ایرانی خاطرهای از این ماشین دوستداشتنی دارند. ماشینی که رکوردهای بسیاری را به نام خودش ثبت کرده است. ماشینی که مثل رفیق انگلیسیاش «مینیماینر» فرهنگ خاص خودش را به وجود آورد و هنوز هم تولید میشود، اگرچه به شکلی دیگر. این ماشین فولکس بیتل است یا آنطور که همه ما به یاد داریم، فولکس قورباغهای. این ماشین با نام «ماشین خانواده» در تبلیغات شرکت فولکس واگن معرفی میشد و هدف ساخت آن هم همین بود: ماشینی برای خانواده!
در طرح اولیه و اصلی، این ماشین با ۲۵ اسب بخار قدرت برای امکانِ رسیدن به حداکثر سرعت صد کیلومتر در ساعت طراحی شده بود که سرعت خوبی برای رانندگی اتوبانهای آلمان در آن زمان بود. بعد از جنگ جهانی و با گذشت زمان و بالارفتن حداقل و حداکثر سرعت در اتوبانها، نیاز به تقویت موتور ماشین خانواده احساس میشد. با تقویت موتور به ۳۶ اسب بخار و بعدها به ۴۰ اسب بخار، بیتل تا سال ۱۹۶۶ تولید شد. از لحاظ فنی فولکس قورباغه بر روی کاغذ عملکردی در حد و اندازه پراید کاربراتوری را برای این خودرو به نمایش میگذاشت.
درباره طراحی داخلی این ماشین جمعوجور، اوج سادگی و ظرافت را میتواند در کنار هم حس کنید! به دلیل ارتفاع زیاد پنجره و نمای دید رو به بیرون، در مجموع فضای دوستانه و گرمی بر خودرو حاکم است. در رویایی ترین حالت، رانندگی در جادههای شمال با صدای محبوب و نامآشنای موتور هوا خنک فولکس واگن هر رانندهای را وسوسه میکند. نقطه قوتی که هنوز هم فولکس را از بقیه رقبای کلاسیک خود متمایز میکند این است که قطعات این خودرو هنوز هم تولید میشود! چرا که هنوز هم میلیونها نسخه از آن در سرتاسر دنیا در حال فعالیت است.
6. لندرور دیفندر، غول بیابانی!
لندرور دیفندر، یک خودرو با اصالت انگلیسی است که دورانی نیز در ایران نیز مونتاژ میشد. شرکت جگوار لندرور بهتازگی تولید این خودرو را بعد از ۶۷ سال متوقف کرد و آخرین دیفندر تولید شده را به خاطرهها پیوند زد و دلیل این کار را کم بودن ایمنی و امنیت خودروی لندرور دیفندر عنوان کرد. اما بااینحال نمیتوان از قدرت بالای لندرور دیفندر در آفرود و کاربردهای نظامی بالای این خودرو چشمپوشی کرد. چهره عبوس و خسته این ماشین باعث شده بود که جوانان زیاد آن را نپسندند. لندروور در نسخههای متعددی این خودرو را تولید کرد.
در ابتدا نام آن لندرور ۹۰ بود، بعدها نامش به لندرور ۱۱۰ تغییر کرد و نهایتاً نام دیفندر به معنای مدافع را به آن دادند. این ماشین انگلیسی یک غول دو دیفرانسیل شاسیبلند است که ارتش بسیاری از کشورهای جهان برای سالهای طولانی لندرور را به کار گرفتهاند. به دلیل قدیمی بودن موتور این خودرو مصرف سوخت بسیار بالایی دارد. لندرور دارای موتور قدرتمندی است که میتواند از هر نوع مسیری عبور کند. سیستم تعلیق آن اندکی ناامیدکننده است؛ اما میتوان با کمی تغییرات در سیستم جلوبندی، سواری بسیار نرمی از این خودرو گرفت.
دیفندرهای موجود در ایران که توسط شرکت مرتب خودرو تولید و مونتاژ میشد، عمدتا از نوع سری سه هستند که تا سال ۱۳۶۰ و با مدل ۱۹۸۰ عرضه میشدند. این خودروها از پیشرانه اصلی دیفندر استفاده میکردند که در بالاترین سطح با پیشرانه ۳.۵ لیتر و هشت سیلندر وی شکل با ۹۱ اسب بخار ارائه میکرد و موتور شش سیلندر خطی آن با ظرفیت ۲.۶ لیتر فقط ۸۶ اسب بخار توان داشت. تا سال ۱۳۶۰ قطعات از شرکت روور تأمین میشد، اما با آغاز تحریمها علیه ایران، شرکت اسپانیایی سانتانا که حق تولید خودرو دیفندر را دریافت کرده بود، قطعات آن را تامین میکرد.
مصرف ترکیبی این خودرو ۱۵ لیتر در هر ۱۰۰ کیلومتر است. به دلیل کوچک بودن این خودرو، عملکرد قابل قبولی را به نمایش میگذارد و باعث میشود این خودرو از هر نوع بیراههای در جهان عبور کند. در داخل اتاق خودرو هیچ مشخصه جالبی جلبتوجه نمیکند و با یک کابین ساده روبرو هستید. سروصدای زیاد موتور نیز بهشدت آزاردهنده است. با لندرور میتوان آفرود را هم تجربه کرد؛ اما باتوجهبه امکانات رفاهی ضعیف، در مسیرهای طولانی کمی اذیت خواهید شد.
شاید پیرمردهای با تریپی که در این مقاله با هم بررسی کردیم را خیلی کم در خیابانها ببینید، طبیعی است زیرا این کهنهکاران نسل قبل در پارکینگ مشغول استراحت مطلق هستند! عدم حضور آنها در خیابان به این دلیل است که در بازنشستگی بهسر میبرند و در زمان خودشان سلطان بیبدیل جادههای ایران بودهاند. تصور یک شمال خاطرهانگیز پشت فرمانِ این لعنتیها حتی الان هم وسوسهکننده است. در قسمت دوم از این مقاله جذاب 5 خودروی نوستالژی دیگر را با هم بررسی خواهیم کرد و سوار بر قایق خاطرات خواهیم شد. قسمت دوم نوستالژی خودرویی را به هیچوجه از دست ندهید!